جدول جو
جدول جو

معنی امام رود - جستجوی لغت در جدول جو

امام رود
از توابع دهستان کلارستاق چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ)
قصبه ای است از بخش رودسر شهرستان لاهیجان، مرکز دهستان سمام واقع در 50 هزارگزی جنوب باختر رودسر و 18 هزارگزی خاور دیلمان و 18 فرسخی شمال قزوین. کوهستانی و سردسیر است. آب آن از چشمه سارهای محلی و زه آب رود خانه خوش خوانی تأمین می شود. سکنۀ دائم آن در حدود 500 تن است. این عده در تابستان چند برابر می شود. دارای 30 باب دکان، مرکز بازرگانی دهستان سمام است. محصولش غلات دیمی و گردو و فندق است. اهالی هنگام زمستان جهت کسب به اطراف رشت می روند. صنایع دستی زنان شالبافی است. از آثار قدیم برجی در 500گزی شمال خاوری قصبه روی تپه ای به نام صومعه سرا دارد که ارتفاع آن در حدود 7 گز است و بقایای بناهای قدیمی از قبیل آجر سفال و غیر آن و در زمان های گذشته قبوری شبیه قبور زردشتیان دیده شده است احتمال می دهند که این برج آتشکده بوده است، و ممکن است این برج از برج های خبر (دیده بانی) باشد که در بیشتر نقاط حساس کشور دیده می شود. دو مزرعه ی کوچک به نام صومعه سرا و خوش خوانی که دو سه خانوار سکنه ی دائمی دارد و نزدیک به امام واقع شده است جزء قصبه است. راه کاروان رو قدیمی لنگرود به قزوین از این محل می گذرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
دهی است از دهستان قشلاق کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر. واقع در 7 هزارگزی شمال باختری چالوس. کنار راه شوسۀ چالوس به شهسوار. در دشت قرار گرفته و دارای هوای معتدل مرطوب است. سکنۀ آن از ایل خواجوندند. آب آن از رود خانه سرداب رود تأمین میشود. محصولش برنج و شغل اهالی زراعت است. در تابستان اغلب به ییلاق کل نو میروند. این ده از دو محلۀ بالا و پایین تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اِ وِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بجنورد واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 11 هزارگزی خاور راه شوسۀ عمومی بجنورد به اسفراین. کوهستانی ودارای هوای معتدل است. 348 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولش غلات و بنشن و میوه، و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اِ رِ)
ده کوچکی است از دهستان جایزان بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در 43 هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز کنار رود کارون. در دشت قرار گرفته و گرمسیر است. و 35 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه کارون تأمین میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنان آن از طایفۀ درویش هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ده کوچکی است ازبخش میان کنگی شهرستان زابل، واقع در 14 هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان. دارای 3خانوار سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور، جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و شغل مردم آن زراعت و کرباس بافی است، و راه آنجا مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
نام رودیست در بلوک نور (مازندران). رجوع به مازندران و استراباد رابینو ص 31 و ترجمه همان کتاب ص 55 شود
لغت نامه دهخدا
نام ناحیتی است به چغانیان، و وشجرد از اعمال آن است: ابوریحان بیرونی در وصف جمست گوید: و در آن معدنی پیدا شد در وشجرد از حدود چغانیان در ناحیه یی که به رام رود شهرت داشت، (الجماهر فی معرفه الجواهر ص 194)
لغت نامه دهخدا
این نام به کسی اطلاق می شود که در مجالس تعزیه، نقش امام حسین (ع)
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان خیر رود کنار نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی